تعداد بازديد :  
تاريخ : چهار شنبه 20 شهريور 1398

 

سیدالشهدای گردان حمزه....

 

شکرانه شهید شاکری با اهدای سرش + تصاویرمنتشرنشده ازپیکر بی سر شهید

 
 

من تو طویله مشغول دوشیدن گاو بودم. یهو دیدم بلندگوی مسجد خبر شهادت، شهیدی رو اعلام  می کند با ظرف شیر اومدم بیرون، خوب گوش دادم دیدم میگه: رضا شاکری...سست و بی حال شدم؛ شیر از دستم افتاد و و بچه ها مرا گرفتند…آخرین باری که داشت به جبهه می رفت، آمد منزل ما، پدرش نبود مرا از حوض حیاط دوش گرفت و تا ایوان خانه برد و گفت: مادر جان زحمت شیر دادن تو فراموشم نمی شود.

 
 

یک جان دارم اما ده بار خدا این جان ناچیزم را بگیرد ولی امام ما سالم بماند و راضی نیستم کوچکترین ناراحتی امام داشته باشد.

 

 ادامه مطلب رو از دست ندید...!

 


برچسب‌ها: شهید شاکری, شهید بی سر, سیدالشهدای گردان حمزه, شهید رضا شاکری, شهید, مظلومیت سرباز روح الله, مادر شهید شاکری, پدر شهید شاکری, , , , ,

ادامه مطلب...
ارسال توسط tasnim
آخرين مطالب
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد